۵۹۳۰۳۶۲۶۶۸۰۶۴۰۲۸۶۲۲

مسیر دشوار تا شهروندی!

شفیع بهرامیان/ زیست در شهر به سکونت فیزیکی در فضای شهری اما با ذهنیتی پیشا-شهری اشاره دارد و شامل صرفا دسترسی به امکاناتی مانند بازار، فرصت شغلی، مسکن، حمل‌ونقل و خدمات اولیه درمانی، آموزشی و امثال آن است. این مفهوم بیشتر بر شرایط مادی و جغرافیایی متمرکز است، مانند تراکم جمعیت، چالش‌های آلودگی، یا هزینه‌های […]

شفیع بهرامیان/

زیست در شهر به سکونت فیزیکی در فضای شهری اما با ذهنیتی پیشا-شهری اشاره دارد و شامل صرفا دسترسی به امکاناتی مانند بازار، فرصت شغلی، مسکن، حمل‌ونقل و خدمات اولیه درمانی، آموزشی و امثال آن است. این مفهوم بیشتر بر شرایط مادی و جغرافیایی متمرکز است، مانند تراکم جمعیت، چالش‌های آلودگی، یا هزینه‌های زندگی. در مقابل، فرهنگ شهرنشینی (شهروندی) مجموعه‌ای از باورها، هنجارها، رفتارها و مسئولیت‌های اجتماعی است که همزیستی مسالمت‌آمیز و احترام متقابل در شهر را ممکن می‌سازد. این فرهنگ شامل رعایت قوانین (مانند احترام به عابران، همسایگان، رعایت قوانین رانندگی، سرک نکشیدن در زندگی دیگران، پارک مناسب و عدم سد معبر و…)، مشارکت در امور عمومی، حفظ نظافت، و پذیرش تنوع فرهنگی است.

زیست «روستاگونه» در شهر می‌تواند بدون باور به فرهنگ شهروندی وجود داشته باشد اما این وضعیت به بی‌نظمی، هرج‌ومرج، کاهش کیفیت زندگی و افزایش شکاف‌های اجتماعی و حتی فرهنگی منجر می‌شود. برای مثال، فردی ممکن است در شهر متولد شود و در آن زندگی کند اما زباله‌ها را در معابر عمومی بریزد یا به حقوق دیگران در مجتمع و کوچه و خیابان بی‌توجه باشد. در مقابل، فرهنگ شهرنشینی حتی در شرایط نامطلوب مادی، با تقویت مسئولیت‌پذیری جمعی و تعاملات احترام‌آمیز، به بهبود همبستگی اجتماعی و رفاه عمومی کمک می‌کند.

براساس مطالعات جامعه‌شناسی شهری و نظریه‌پردازانی مانند جرج زیمل و لوییس ورث، تفاوت بین سکونت در شهر ( با دیدگاه روستایی) و فرهنگ شهرنشینی ریشه در رویکردهای روانشناختی-اجتماعی دارد. زیمل در مقاله «کلان‌شهر و حیات ذهنی» (۱۹۰۳) تأکید می‌کند که زندگی شهری نیازمند «سازگاری روانی» با تراکم، ناشناسی، تقسیم کار و پیچیدگی روابط است. ساکنان بدونِ تفکر شهروندی، اغلب در برابر این فشارها به انزوا یا بی‌تفاوتی روی می‌آورند، در حالی که فرهنگ شهرنشینی مستلزم «تعامل آگاهانه» با این واقعیت‌های جامعه شهری است.

رابرت پاتنام نیز در پژوهش‌هایش درباره «سرمایه اجتماعی» اشاره می‌کند که ساکنان بدون فرهنگ شهری، اغلب در ایجاد شبکه‌های اعتماد و مشارکت جمعی ضعیف عمل می‌کنند، در حالی که شهروندان با تفکر شهری، به بهبود کیفیت زندگی از طریق همکاری و احترام به اصول شهری متعهدند.

این نظریات نشان می‌دهند که ساکن بودن یا تولد در شهر فقط یک «شرط مکانی» است، اما  تعلق به فرهنگ شهرنشینی و باور به مفهوم شهروندی نیازمند «تحول درونی و ذهنی» و پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی است که بدون آن، شهر به فضایی ناکارآمد و ناپایدار و از هم گسیخته تبدیل می‌شود.

به‌طور خلاصه، فرهنگ شهرنشینی فرایندی آگاهانه است که فراتر از سکونت در شهر، شامل مسئولیت‌پذیری اجتماعی، تعاملات مثبت، آگاهی از حقوق و مشارکت در مدیریت شهری به‌منظور ایجاد شهری پایدار و «انسانی» است. آموزش از کودکی و رسانه‌ها و نهادهای مدنی و ایجاد بستری آگاهانه برای مشارکت جمعی، نقش کلیدی در ارتقای آن دارند. فقدان این فرهنگ، شکاف طبقاتی، ناهنجاری‌های اجتماعی، تخریب روابط انسانی و کاهش کیفیت زندگی را در پی دارد. تقویت احساس تعلق، ایجاد فضاهای عمومی جذاب، نظارت بر قوانین و حمایت از نهادهای مدنی راهکارهایی برای بهبود فرهنگ شهرنشینی هستند. این فرهنگ، فرایندی پویا و نیازمند همکاری جمعی است.زندگی در شهر بدون این فرهنگ، مانند سکونت در ساختمانی است که هیچکس از آن مراقبت نمی‌کند.

#آوین_پرس  #شفیع_بهرامیان  #هزارمین_پست  #شهروندی #ارومیه #بوکان #اشنویه #مهاباد #پیرانشهر #سقز #تهران #نقده #سردشت #سنندج #تبریز #خوی #ماکو #سلماس

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید