#قسمت_اول: عیسی کلانتری/
با بررسی دقیق اسناد معتبر (گزارشهای وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیط زیست، دانشگاهها و نهادهای بینالمللی مانند UNDP) و تطبیق با اظهارات کارشناسی خلاصهای از آنچه بر دریاچه ارومیه در ۳۰ سال گذشته رفته است؛ البته در این یادداشت به بلعیدن سالانه بیش از ۶ هزار میلیارد تومان توسط مافیای آب -فعلا- پرداخته نمیشود و برای ممانعت از دادن آدرس اشتباه توسط برخی از جریانهای قدرتمند مالی- رسانهای در بحث دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه، فعلا به یکی از مقصران احتمالی این بحران پرداخته میشود.
دلایل اصلی بحران دریاچه:
خشک شدن دریاچه ارومیه نتیجهی ترکیب سیاستهای ناپایدار کشاورزی و صنعتی، مدیریت نادرست منابع آبی و بیتوجهی به موازنهی اکولوژیک در سه دهه اخیر است. سوء مدیریتِ بالاخص وزرای کشاورزی و نیرو، بهویژه در دولتهای پس از جنگ و برخی مسئولان ستاد احیای دریاچه نقش محوری در این روند داشتند.
مراحل بحران (با اصلاحات):
۱. دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰:
– سیاست خودکفایی کشاورزی پس از جنگ با محوریت وزارت کشاورزی (عیسی کلانتری: وزیر ۱۳۶۸-۱۳۷۹)، منجر به گسترش بیرویه اراضی زیر کشت محصولات آببر و همچنین تبدیل اراضی دیم به اراضی پایاب و آبی شد.
– سدسازیهای گسترده (مانند سدهای زرینهرود، شهرچای سیلوانا و…)، حفر چاههای عمیق و انحراف آب، حقابه طبیعی دریاچه را کاهش داد.
۲. دهههای ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰:
– آب باقیمانده عمدتاً به کشاورزی پرمصرف (سیب، چغندر، یونجه و…) و صنایع سنگین در آذربایجانشرقی (پتروشیمی تبریز، فولاد آذربایجان و….) اختصاص یافت.
توسعه صنایع آببر از دهه ۱۳۸۰ آغاز شد و نقش موثری در تشدید بحران داشت.
– الگوی کشت اصلاح نشد و برداشت آب ۴۰درصدِ ورودی دریاچه را قطع کرد.
۳. #ستاد_احیای_دریاچه (از ۱۳۹۲):
– عیسی کلانتری بهعنوان اولین دبیر ستاد (۱۳۹۳-۱۴۰۰) منصوب شد.
جملهی نمادین منسوب به وی «محیطزیست برای شکم مردم است» بازتاب نگاه توسعهمحور بود.
در این دوران اخباری مبنی بر “هدایت حقابه به صنایع شرق دریاچه توسط ستاد” منتشر شده است و انتقادات کارشناسی به اولویتدهی به بهرهبرداران (کشاورزی/صنعت) داشته است.
– اقدامات ستاد (لایروبی رودخانهها، اصلاح الگوی کشت و…) هرچند مثبت بود، اما ناکافی ارزیابی میشود چه اینکه تاکید بسیار بر راهکارهای فنی-مهندسی و بیتوجهی به راهحلهای مدیریتی و اجتماعی سبب تشدید بحران دریاچه ارومیه شد.
نتیجهگیری:
– ترکیب توسعهی کشاورزی و صنعت آببر با سدسازی بیضابطه تا ۱۴۰۰ بیش از ۷۰درصد مساحت دریاچه را خشک کرد.
– نقش کلانتری هم بهعنوان معمار سیاستهای توسعه کشاورزی دهه ۶۰-۷۰ و هم مدیر ستاد احیای دریاچه، نماد تناقض در مدیریت آب دریاچه و کشور بود. – البته عواملی چون تغییر اقلیم (کاهش ۱۵ درصد بارش) و خشکسالیهای ممتد نیز موثر بودند.
– طبق گزارش سازمان حفاظت محیط زیست در سال جاری وضعیت دریاچه به مرحله غیرقابل اندازهگیری و اوج بحران رسیده و احتمالی خشکی کامل آن در شهریور ماه دور از انتظار نیست چه اینکه به اعتراف استاندار آذربایجانغربی رضا رحمانی، حتی قطرهای از آب رودخانهها و سدهای رهاسازی شده به این دریاچه نمیرسد و در مسیر تماما مورد دستبرد و استفاده قرار میگیرد!
/شفیع بهرامیان- روزنامهنگار